صبح روز دوم امامزاده حسین طبس برای نماز و صبحونه بودیم اول رفتیم زیارت،
جائیکه ما می خواستیم صبحونه بخوریم یه حوض بود، علیرضا کوچولو دوست داشت بره کنار آب، من بردمش توی حوضی که دوتا هندونه توش بود بعد یکم آب ریخت رو من. بعد بابای علیرضا اومد بردش منم رفتم دنبال بچه ها گفتم بریم تو آب ، هممون با هم رفتیم توی آب خوش گذشت
بقیه عکسها در ادامه مطلب...