دیروز من و مامانم رفته بودیم خرید. من چشمم به جوجه افتاد. بعد مامانم برام سه تا جوجه خرید.
یه دونه صورتی یکی مشکی و یکی هم طلایی
من براشون اسم گذاشتم . یکی صورتی یکی دیگه طلایی یکی دیگه هم حنایی
بردمشون خونه ، به مامانم گفتم براشون دونه بخر ولی مامانم گوش نکرد و گفت دونه داریم.
اما رفتیم خونه ، دیدیم دونه نداریم . مامانم بجای دونه براشون برنج آسیاب کرد و من بهشون دادم خوردن . آب هم ریختم توی سر یک شیشه
من جوجه هامو خیلی دوست دارم مواظبشون هستم
بقیه عکسها را در ادامه مطلب ببینید...
مصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصطفیییییییییییییییییییییی
سلام چطوری دیگه سرم بهمون نیزنی ها برات نرم افزار قران آماده کردم بیای اداره بهت بدم بری باهاش بازی کنی .
آخرش ما نفهمیدیم انگری برد چیه که اسم بلوتوثاتون هم خانوادگی انگری بردهههههههههههههههههههههههه !!!!
ولی بهت تبریک میگم هر روز به وبت سر میزنم آفرین
سلام
الهی چه جوجه های قشنگی