پسر کوچولو

خاطرات من و خانواده و دوستانم

پسر کوچولو

خاطرات من و خانواده و دوستانم

انگری برد 2

مرغهای عصبانی مرحله اول رو رد کردن ولی به رئیس دزدا نرسیدن .   

اونا اونقد عصبانی  شدن که به سیاه رسیدن و گفتن بیاد کمکشون چون سیاهه  

 

می ترکه و همی چی رو خراب می کنه. من چند روز پیش یدونه از عروسک سیاهه 

 

 رو خریدم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد