یه پسر عمو دارم اسمش امیر حسینه ، دیشب باهم رفتیم پارک انقد خوش گذشت
باهم رفتیم سرسره بادی ، مامانم تو ماشین گفت که اول نباید شام بخوریم بعد بریم پارک بادی چون بالا می آریم.
برای همین وقتی رسیدیم پارک ،ما اول رفتیم پارک بادی ، اونقد سر خوردیم که زنگ خورد . بعد هممون پریدیم بیرون. بعد شام خوردیم و من رفتم اسکیت بازی کردم.
اومدیم سوار هلیکوپتر شدیم بعد با هم رفتیم خونه. امیر حسین اومد تو اتاق پیش من خوابید .کلی شیطونی کردیم و نمی خوابیدیم ، نفهمیدم کی خوابم برد.